
هعییی بلخره 😐💔
ا\ت: پشت سر تهیونگ میرفتم اما رسید به یه جایی۰۰۰ تهیونگ:سلام، ۰۰۰ کسی اینجا نیست،؟ یه بنده خدایی: شما اومدین، آقای کیم منتظرتونن ته: چی میگی۰۰۰ ا\ت: ته داشت با یه اجوشی ای حرف میزد خیلی ازشون دور بودم نمیتونسم بشنوم. بنده خدا: خوب منتظرتونن نمیخواسن بیاین!؟ ته: باشه میام ا\ت: بازم پشت سرش رفتم احوشیه یحورایی مشکوکه ته: ا\تو دیدم ۰۰۰. ته با صدای آروم: تو اینجا چیکار میکنییی. ا\ت: هیسسس معلوم نیست؟ ته: زود برو ا\ت: به همین خیال باش. ته:😐💔
کوک: بیهوش بودم وقتی بیدار شدم تو یه جای متروکه بودم ، سرم بشدت درد میکرد. یه بنده خدا دیگه: اقا بهوش اومد. کوک: تو کیی من کجام؟! کیم( بابای ته اسمشو کوتاه میکنم): مشخص نیست؟ ( سپس در باز میشود جومونگمون تهیونگ وارد میشوددد الله و اکبر این همه جلالللل😐) ته: کوک چیشده تو چرا اینجایی کوک: منم نمیدونم از پدرت بپرس. ته: شما چرا اینکارو کردین؟؟ کیم: بیا بهت توضیح میدم. ـهــهــ ته: خوب میشنوم ، بخواطر مامان؟ جونگوک هیچ دخالتی تو این کار نداشته پس آزادش کن ( فلش بک👈🏻): جئون(_ بابای کوک) : این رو بگیر و بده به سول هی( مامان ته) طرف: ا۰۰۰ ا۰۰۰م۰۰۰ ما اایین ببااعثث درددسره( با لکنک ) جیون: تو دخالت نکن فقط انجام بده طرف: بله قربان. ( پایان فلش بک). کیم: انتقام پدرشه ، توهم دخالت نکن چون بهت ربطی نداره. ته: اما جونگوک هیچکارس چرا باید برای کاری که نکرده اذیتش کنی؟؟ کیم: چرا داری ازش طرفداری میکنی؟؟ پدر همون بود که سول هی رو کشت
ته: میفهمم اما با اینکار خودتونو تو دردسر بدی میندازین. کیم: نگران نباش اون جئون هیچکار نمیتونه بکنه ته: اما بزرگترین مافیا شهره! کیم: که داره بازنشسته میشه😂 من باید برم سراغش فعلا. ته: اما نمیشه اول ازادش کن بعد سه سال یادت اومده ؟ پدرش که نمرده از خودش چرا میخوای انتقام بگیری؟ پدرش زندس از همون بگیر کاری به کوک نداشته باش ( بعدم میره دستای کوکو باز میکنه ) کیم: ته تو دردسر بزرگی میوفتی ته: مهم نیست. ا\ت: خبری ازشون نبود. کوک: ممنون اما چرا منو گرفته بودن؟ ته: نمیدونم پدرم میخواد انتقام مادرمو از تو بگیره
کوک: وقتی کاری نکردم😑؟ ته: بخواطر پدرت. کوک: اها ا\ت: الوووو اوهویییی شما کجا بودیننن کوک: شیرموز تو زندگی. ته: دقیقا💔 ا\ت: دمپایی یا داس؟؟ کوک: از اشانایی باهاتون خرسندم خداحافظ ا\ت: الان اصلا وقت شوخی نیست ـهــهــ (توی ماشین) ا\ت: از حالا به بعد هر دوتاتونو تو اتاق نگه میدارم جایی هم بدون اجازه حق ندارین برین اوکی؟ ته: یااا بچه که نیستیم. ا\ت: اتفاقا هستین ، تو که تصادف کردی توهم که دزدیدنت از بچه هم رد کردین
عا خوب تموم شد😐💔 میخواستم اینبار بیشتر بنویسم اما گوشیم کلا خاموش شد و اسلایدا به چ۰و۰خ الاهی رفتن😐

راستی قسمت اول وبتون هم منتشر شده توی یه تست دیگم با ترجمه فارسی شو کامل میزارم 💜🙂. بای:/ 😎
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بسیار زیبا
مرسی💜